معنی فارسی helminthic

B2

هلمینتیک، مربوط به بیماری‌ها و عفونت‌هایی که توسط کرم‌های انگلی ایجاد می‌شود.

Related to diseases caused by parasitic worms.

example
معنی(example):

عفونت‌های هلمینتیک در صورت عدم درمان می‌توانند به مسائل جدی سلامتی منجر شوند.

مثال:

Helminthic infections can lead to serious health issues if untreated.

معنی(example):

مطالعه بیماری‌های هلمینتیک برای سلامت عمومی بسیار حائز اهمیت است.

مثال:

The study of helminthic diseases is crucial for public health.

معنی فارسی کلمه helminthic

: معنی helminthic به فارسی

هلمینتیک، مربوط به بیماری‌ها و عفونت‌هایی که توسط کرم‌های انگلی ایجاد می‌شود.