معنی فارسی hemifacial
B1همیفیسال به وضعیت یا عارضهای گفته میشود که به یک سمت صورت مرتبط است.
Relating to or affecting one side of the face.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
اسپاسم همیفیسال باعث انقباضات غیرارادی در یک سمت صورت میشود.
مثال:
Hemifacial spasm causes involuntary contractions on one side of the face.
معنی(example):
پزشک بیمار را برای مشکلات همیفیسال معاینه کرد.
مثال:
The doctor examined the patient for hemifacial issues.
معنی فارسی کلمه hemifacial
:
همیفیسال به وضعیت یا عارضهای گفته میشود که به یک سمت صورت مرتبط است.