معنی فارسی hemiglyph
B2همیگلیف، علامتی یا شکل نیمهکامل که در نوشتار یا هنر مورد استفاده قرار میگیرد.
A symbol or writing element that is incomplete or only partially depicted.
- NOUN
example
معنی(example):
باستانشناس یک همیگلیف را بر روی لوح باستانی یافت.
مثال:
The archaeologist found a hemiglyph on the ancient tablet.
معنی(example):
هر همیگلیف اطلاعاتی درباره فرهنگ گذشته ارائه میداد.
مثال:
Each hemiglyph provided insight into the culture of the past.
معنی فارسی کلمه hemiglyph
:
همیگلیف، علامتی یا شکل نیمهکامل که در نوشتار یا هنر مورد استفاده قرار میگیرد.