معنی فارسی hemihedrally
B1به صورت نیموجوهی، اشاره به نحوهای که در آن یک شکل هندسی فقط نیمی از وجوه را نمایش میدهد.
In a manner that pertains to or is characteristic of a hemihedral structure.
- ADVERB
example
معنی(example):
ساختار معدنی میتواند به دلیل آرایش منحصر به فرد وجوهش به صورت نیموجوهی توصیف شود.
مثال:
The structure of the mineral can be described hemihedrally due to its unique face arrangement.
معنی(example):
آنها شی را به صورت نیموجوهی طبقهبندی کردند تا بهتر بتوانند خواص آن را درک کنند.
مثال:
They classified the object hemihedrally to understand its properties better.
معنی فارسی کلمه hemihedrally
:
به صورت نیموجوهی، اشاره به نحوهای که در آن یک شکل هندسی فقط نیمی از وجوه را نمایش میدهد.