معنی فارسی hemoglobiniferous
B1هموگلوبیندار، دارای هموگلوبین یا قابلیت تولید آن.
Containing or capable of producing hemoglobin.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
برخی گیاهان هموگلوبیندار هستند و میتوانند هموگلوبین تولید کنند.
مثال:
Certain plants are hemoglobiniferous and can produce hemoglobin.
معنی(example):
کشف موجودات هموگلوبیندار برای علم مهم است.
مثال:
The discovery of hemoglobiniferous organisms is important for science.
معنی فارسی کلمه hemoglobiniferous
:
هموگلوبیندار، دارای هموگلوبین یا قابلیت تولید آن.