معنی فارسی hemoglobulin

B1

پروتئین‌های گلوبینی که به هموگلوبین مربوط می‌شوند و نقش مهمی در عملکرد خون دارند.

Any of the globin proteins associated with hemoglobin.

example
معنی(example):

هموگلوبولین اصطلاحی است که برای توصیف پروتئین‌های گلوبین مرتبط با هموگلوبین استفاده می‌شود.

مثال:

Hemoglobulin is a term used to describe globin proteins related to hemoglobin.

معنی(example):

تحقیقات درباره هموگلوبولین می‌تواند درک بهتری از اختلالات خونی فراهم آورد.

مثال:

Research on hemoglobulin can help understand blood disorders better.

معنی فارسی کلمه hemoglobulin

: معنی hemoglobulin به فارسی

پروتئین‌های گلوبینی که به هموگلوبین مربوط می‌شوند و نقش مهمی در عملکرد خون دارند.