معنی فارسی hempiest
B1بسیار کنفی، متعلق به گیاه کنف یا مشابه آن و در بیشترین درجهٔ ممکن.
The most related to or characterized by hemp.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
این گیاه در باغ پر از کنف است.
مثال:
This is the hempiest plant in the garden.
معنی(example):
او برای جشنواره پارچهای از کنف پوشید.
مثال:
He wore the hempiest fabric for the festival.
معنی فارسی کلمه hempiest
:
بسیار کنفی، متعلق به گیاه کنف یا مشابه آن و در بیشترین درجهٔ ممکن.