معنی فارسی hen do
B1مهمانی برای زنانی که قبل از ازدواج یکدیگر را جشن میگیرند.
A party held for a woman who is about to get married, typically involving friends.
- noun
noun
معنی(noun):
A hen party.
example
معنی(example):
ما برای عروسی او این شنبه یک مهمانی قبل از عروسی داریم.
مثال:
We're having a hen do for her wedding this Saturday.
معنی(example):
مهمانی قبل از عروسی پر از بازیهای سرگرمکننده و خنده بود.
مثال:
The hen do was full of fun games and laughter.
معنی فارسی کلمه hen do
:
مهمانی برای زنانی که قبل از ازدواج یکدیگر را جشن میگیرند.