معنی فارسی hendy

B1

هندی، حالتی که در آن فرد احساس راحتی و آرامش می‌کند.

A state of comfort and relaxation, often among friends.

example
معنی(example):

او معمولاً وقتی با دوستانش است احساس هندیش می‌کند.

مثال:

He often feels hendy when he's with his friends.

معنی(example):

جو هندیش در مهمانی باعث شد همه راحت باشند.

مثال:

The hendy atmosphere at the party made everyone relaxed.

معنی فارسی کلمه hendy

: معنی hendy به فارسی

هندی، حالتی که در آن فرد احساس راحتی و آرامش می‌کند.