معنی فارسی hennaed

B2

صفتی برای توصیف افرادی که پوست یا موهایشان با حنا رنگ شده است.

Describing skin or hair that has been colored with henna.

verb
معنی(verb):

To dye or tattoo with henna.

adjective
معنی(adjective):

Dyed with henna

example
معنی(example):

او دست‌هایش را برای عروسی حنا کرد.

مثال:

She had her hands hennaed for the wedding.

معنی(example):

طرح‌های حنا شده معمولاً برای چند هفته باقی می‌مانند.

مثال:

Hennaed designs often last for weeks.

معنی فارسی کلمه hennaed

: معنی hennaed به فارسی

صفتی برای توصیف افرادی که پوست یا موهایشان با حنا رنگ شده است.