معنی فارسی henny
B1نامی که ممکن است برای مرغها استفاده شود، به ویژه در مورد حیوانات خانگی.
A common name, particularly for chickens, often seen as affectionate.
- OTHER
example
معنی(example):
او مرغ خود را به نام هنی نامگذاری کرد که نام شخصیت مورد علاقهاش بود.
مثال:
She named her chicken Henny after her favorite character.
معنی(example):
هنی یک نام رایج برای مرغهای خانگی است.
مثال:
Henny is a common name for pet chickens.
معنی فارسی کلمه henny
:
نامی که ممکن است برای مرغها استفاده شود، به ویژه در مورد حیوانات خانگی.