معنی فارسی heraldship
B1هارالدری، مقام یا شغل یک هارالد که مسئولیت اعلام خبرها و فعالیت های رسمی را بر عهده دارد.
The position or office of a herald, responsible for making announcements and carrying out official tasks.
- NOUN
example
معنی(example):
هارالدری او به او امتیازات مختلفی اعطا کرد.
مثال:
His heraldship granted him various privileges.
معنی(example):
موقعیت هارالدری در دربارهای قرون وسطایی زمانی با ارزش بود.
مثال:
The position of heraldship was once prestigious in medieval courts.
معنی فارسی کلمه heraldship
:
هارالدری، مقام یا شغل یک هارالد که مسئولیت اعلام خبرها و فعالیت های رسمی را بر عهده دارد.