معنی فارسی herbiest

B2

صفتی برای توصیف جایی یا موجودی که از گیاهان بیشتری استفاده می‌کند یا دارای گیاهان بیشتری است.

Describes a place or entity that is rich in herbs or plants.

example
معنی(example):

او گیاه‌دارترین باغ در محله دارد.

مثال:

She has the herbiest garden in the neighborhood.

معنی(example):

این کافه گیاه‌دارترین کافه است و انواع انتخاب‌های گیاهی را ارائه می‌دهد.

مثال:

This is the herbiest coffee shop, offering various herbal selections.

معنی فارسی کلمه herbiest

: معنی herbiest به فارسی

صفتی برای توصیف جایی یا موجودی که از گیاهان بیشتری استفاده می‌کند یا دارای گیاهان بیشتری است.