معنی فارسی herd-boys
B2گلهدارانی جوان که از حیوانات مراقبت میکنند.
Young boys who take care of and guide herds of animals.
- NOUN
example
معنی(example):
پسران گله با هم کار کردند تا گاوها را به خانه ببرند.
مثال:
The herd-boys worked together to bring the cows home.
معنی(example):
پسران گله باید مراقب و منظم باشند.
مثال:
Herd-boys need to be attentive and disciplined.
معنی فارسی کلمه herd-boys
:
گلهدارانی جوان که از حیوانات مراقبت میکنند.