معنی فارسی hereniging
B1هرنینگی، جان گرفتن دوباره ارتباطات یا دوستیهای قدیمی.
The act of reuniting with someone after a long time.
- NOUN
example
معنی(example):
هرنینگی دوستان قدیمی اشک به چشمانشان آورد.
مثال:
The hereniging of old friends brought tears to their eyes.
معنی(example):
بعد از سالها، او از هرنینگی خانواده خوشحال شد.
مثال:
Her heart swelled at the hereniging of the family after many years.
معنی فارسی کلمه hereniging
:
هرنینگی، جان گرفتن دوباره ارتباطات یا دوستیهای قدیمی.