معنی فارسی herns
B1نوعی عارضه پزشکی که در آن قسمتی از بافت بدن از طریق شکاف یا آسیب بیرون میزند.
Refers to a hernia, a condition where an organ bulges through an abnormal opening.
- NOUN
example
معنی(example):
اگر درمان نشود، هرنها میتوانند یک مشکل جدی سلامتی باشند.
مثال:
Herns can be a serious health issue if left untreated.
معنی(example):
انواع مختلفی از هرنها وجود دارد که مردم میتوانند با آنها مواجه شوند.
مثال:
There are different types of herns people can experience.
معنی فارسی کلمه herns
:
نوعی عارضه پزشکی که در آن قسمتی از بافت بدن از طریق شکاف یا آسیب بیرون میزند.