معنی فارسی herohead

B1

سر یک قهرمان که ممکن است در هنر یا مجسمه سازی به تصویر کشیده شده باشد.

The representation of a hero's head, often depicted in sculptures or artwork.

example
معنی(example):

سر قهرمان مجسمه واقعی و با جزئیات بود.

مثال:

The herohead of the statue was detailed and lifelike.

معنی(example):

هنرمند سر قهرمان را به گونه ای ساخت که روح افسانه را به تصویر کشد.

مثال:

The artist crafted a herohead that captured the spirit of the legend.

معنی فارسی کلمه herohead

: معنی herohead به فارسی

سر یک قهرمان که ممکن است در هنر یا مجسمه سازی به تصویر کشیده شده باشد.