معنی فارسی hesitatively

B1

به طور تردیدآمیز، در حالتی که با تردید پاسخ داده می‌شود.

In a manner that shows hesitation.

example
معنی(example):

او به طور تردیدآمیز با پیشنهاد موافقت کرد.

مثال:

He hesitatively agreed to the proposal.

معنی(example):

آنها به سوالات پرسیده‌شده به طور تردیدآمیز پاسخ دادند.

مثال:

They responded hesitatively to the questions asked.

معنی فارسی کلمه hesitatively

: معنی hesitatively به فارسی

به طور تردیدآمیز، در حالتی که با تردید پاسخ داده می‌شود.