معنی فارسی heteroecismal
B1توصیف خاصیتی که به ارتباطات یا نحوه زندگی موجودات هتروئکیسم مربوط میشود.
Relating to or characteristic of heteroecism.
- OTHER
example
معنی(example):
طبیعت هتروئکیسمالی انگل مدیریت آن را دشوار میکند.
مثال:
The heteroecismal nature of the parasite complicates its management.
معنی(example):
محققان بر تأثیرات هتروئکیسمالی بر تنوع زیستی تمرکز میکنند.
مثال:
Researchers focus on heteroecismal effects on biodiversity.
معنی فارسی کلمه heteroecismal
:
توصیف خاصیتی که به ارتباطات یا نحوه زندگی موجودات هتروئکیسم مربوط میشود.