معنی فارسی hexagonally

B1

به شکلی که شش ضلع داشته باشد.

In a manner that has the shape of a hexagon.

example
معنی(example):

کاشی‌ها به صورت شش ضلعی روی زمین چیده شده بودند.

مثال:

The tiles were arranged hexagonally on the floor.

معنی(example):

این سازه به گونه‌ای طراحی شده بود که به صورت شش ضلعی برای ثبات متصل شود.

مثال:

The structure was designed to connect hexagonally for stability.

معنی فارسی کلمه hexagonally

: معنی hexagonally به فارسی

به شکلی که شش ضلع داشته باشد.