معنی فارسی hexangularly
B1به صورت هگزانگولار، به گونهای که زاویهها شش عدد باشند.
In a manner that relates to having six angles.
- ADVERB
example
معنی(example):
اشکال به طور هگزانگولار مرتب شدهاند تا با فضا تطابق داشته باشند.
مثال:
The shapes are arranged hexangularly to fit the space.
معنی(example):
طراحی به صورت هگزانگولار برای جذابیت زیباییشناختی ساخته شد.
مثال:
The design was constructed hexangularly for aesthetic appeal.
معنی فارسی کلمه hexangularly
:
به صورت هگزانگولار، به گونهای که زاویهها شش عدد باشند.