معنی فارسی hibernation
B2 /ˌhaɪ.bəɹˈneɪ.ʃən/وضعیتی که در آن حیوانات برای مدت طولانی، به ویژه در زمستان به خواب می‌روند.
A state of prolonged sleep or dormancy, especially during winter months.
- noun
noun
معنی(noun):
A state of inactivity and metabolic depression in animals during winter.
معنی(noun):
A standby state which conserves power without losing the contents of memory.
معنی(noun):
A state of minimum power consumption
example
معنی(example):
خرس‌ها در طول زمستان وارد خواب زمستانی می‌شوند.
مثال:
Bears go into hibernation during the winter.
معنی(example):
خواب زمستانی به حیوانات کمک می‌کند تا ماه‌های سرد را سپری کنند.
مثال:
Hibernation helps animals survive cold months.
معنی فارسی کلمه hibernation
:
وضعیتی که در آن حیوانات برای مدت طولانی، به ویژه در زمستان به خواب می‌روند.
