معنی فارسی hiccoughed
A2هیک ها کردن به معنای یک صدای ناگهانی و کوتاه است که اغلب به طور غیر ارادی اتفاق میافتد و معمولاً به دلیل تحریک دیافراگم رخ میدهد.
Past tense of hiccup; a sudden involuntary contraction of the diaphragm.
- verb
verb
معنی(verb):
To produce a hiccup; have the hiccups.
معنی(verb):
To say with a hiccup.
مثال:
"I haven't touched a drop, officer," the suspect hiccupped.
معنی(verb):
To produce an abortive sound like a hiccup.
مثال:
The car engine hiccupped but wouldn't start.
example
معنی(example):
او در طول شام به صدای بلند هیک ها کرد.
مثال:
He hiccoughed loudly during dinner.
معنی(example):
او بعد از نوشیدن یک نوشابه گازدار هیک ها کرد.
مثال:
She hiccoughed after drinking a fizzy soda.
معنی فارسی کلمه hiccoughed
:
هیک ها کردن به معنای یک صدای ناگهانی و کوتاه است که اغلب به طور غیر ارادی اتفاق میافتد و معمولاً به دلیل تحریک دیافراگم رخ میدهد.