معنی فارسی hickey

B2 /ˈhɪk.i/

هیکی یک نشانه بر روی پوست است که معمولاً ناشی از مکیدن یا گاز گرفتن است.

A bruise caused by suction on the skin, often associated with kissing.

example
معنی(example):

او بعد از مهمانی یک هیکی روی گردنش پیدا کرد.

مثال:

She found a hickey on her neck after the party.

معنی(example):

او سعی کرد هیکی را با آرایش پنهان کند.

مثال:

He tried to hide the hickey with makeup.

معنی فارسی کلمه hickey

: معنی hickey به فارسی

هیکی یک نشانه بر روی پوست است که معمولاً ناشی از مکیدن یا گاز گرفتن است.