معنی فارسی hield

B1

نگه داشتن، محافظت کردن از چیزی با دقت.

To hold or keep something safe; to protect.

example
معنی(example):

او مجبور بود گلدان شکننده را با احتیاط نگه دارد.

مثال:

He had to hield the fragile vase carefully.

معنی(example):

آنها اسرار خود را نزد خود نگه داشتند.

مثال:

They hield their secrets close to their heart.

معنی فارسی کلمه hield

: معنی hield به فارسی

نگه داشتن، محافظت کردن از چیزی با دقت.