معنی فارسی hierarchically
B2به صورت سلسلهمراتبی، به روشهایی اشاره دارد که در آن مجموعهای از عناصر به ترتیب سطح یا مقام مرتب میشوند.
In a manner that categorizes or organizes into a ranked structure.
- ADVERB
example
معنی(example):
تیم به صورت سلسلهمراتبی سازماندهی شده است که کنترل را تسهیل میکند.
مثال:
The team is organized hierarchically which facilitates control.
معنی(example):
دادهها به صورت سلسلهمراتبی پردازش میشوند تا نظم حفظ شود.
مثال:
Data is processed hierarchically to maintain order.
معنی فارسی کلمه hierarchically
:
به صورت سلسلهمراتبی، به روشهایی اشاره دارد که در آن مجموعهای از عناصر به ترتیب سطح یا مقام مرتب میشوند.