معنی فارسی hierarchizing
B1مرتبسازی، دستهبندی چیزها یا افراد به صورت سلسلهمراتبی، به گونهای که هر سطح یا گروه، مقام و رتبه متفاوتی نسبت به دیگر سطحها دارد.
The act of arranging or organizing in a hierarchical structure.
- verb
verb
معنی(verb):
To establish a hierarchy.
معنی(verb):
To arrange in a hierarchy.
example
معنی(example):
شرکت در حال مرتبسازی ساختار خود برای بهبود کارایی است.
مثال:
The company is hierarchizing its structure to improve efficiency.
معنی(example):
مرتبسازی نقشها parfois میتواند باعث ایجاد سردرگمی در میان کارمندان شود.
مثال:
Hierarchizing roles can sometimes create confusion among employees.
معنی فارسی کلمه hierarchizing
:
مرتبسازی، دستهبندی چیزها یا افراد به صورت سلسلهمراتبی، به گونهای که هر سطح یا گروه، مقام و رتبه متفاوتی نسبت به دیگر سطحها دارد.