معنی فارسی hierocratical

B2

سیستم یا ساختاری که در آن قدرت و رهبری به صورت دینی تقسیم می‌شود.

Relating to a system of government in which religious leaders are in control.

example
معنی(example):

ساختار هیرورکراتیک کلیسا پیچیده بود.

مثال:

The hierocratical structure of the church was complex.

معنی(example):

در یک سیستم هیرورکراتیک، رهبران مذهبی قدرت قابل توجهی دارند.

مثال:

In a hierocratical system, religious leaders hold significant power.

معنی فارسی کلمه hierocratical

: معنی hierocratical به فارسی

سیستم یا ساختاری که در آن قدرت و رهبری به صورت دینی تقسیم می‌شود.