معنی فارسی highblood

B1

فشاری که بالاتر از حد نرمال است و ممکن است به خطرات سلامتی منجر شود.

Referring to elevated blood pressure levels, which can pose health risks.

example
معنی(example):

او فشار خون بالا دارد که نیاز به نظارت دارد.

مثال:

She has highblood pressure which requires monitoring.

معنی(example):

شرایط فشار خون بالا می‌تواند به مشکلات جدی سلامتی منجر شود.

مثال:

Highblood conditions can lead to serious health issues.

معنی فارسی کلمه highblood

: معنی highblood به فارسی

فشاری که بالاتر از حد نرمال است و ممکن است به خطرات سلامتی منجر شود.