معنی فارسی hightest
B1بالاترین، به نقطهای که دارای بیشترین ارتفاع است اشاره دارد.
The superlative form of high; the highest point or level.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
بلندترین نقطه در این منطقه نمای عالی دارد.
مثال:
The hightest point in the area offers a great view.
معنی(example):
او به بالاترین سطح مهارت در حرفهاش رسید.
مثال:
He reached the hightest level of skill in his profession.
معنی فارسی کلمه hightest
:
بالاترین، به نقطهای که دارای بیشترین ارتفاع است اشاره دارد.