معنی فارسی hin

B1

اشاره، نشانی یا علامت برای کمک به کشف یا درک.

A small piece of advice or suggestion.

noun
معنی(noun):

A former Hebrew liquid measure of volume (about 3.8 L).

معنی(noun):

An Ancient Egyptian liquid measure of volume (about 0.48 L).

example
معنی(example):

او به من یک اشاره درباره پاسخ داد.

مثال:

He gave me a hint about the answer.

معنی(example):

یک اشاره می‌تواند به شما کمک کند تا سوال را بهتر درک کنید.

مثال:

A hin can help you understand the question better.

معنی فارسی کلمه hin

: معنی hin به فارسی

اشاره، نشانی یا علامت برای کمک به کشف یا درک.