معنی فارسی hintedly

B1

به طور غیرمستقیم یا مبهم اشاره کردن به چیزی.

In an indirect or subtle manner, suggesting something without explicitly stating it.

example
معنی(example):

او به طور غیرمستقیم درباره برنامه‌های آینده‌اش صحبت کرد.

مثال:

She spoke hintedly about her future plans.

معنی(example):

او به طور غیرمستقیم پیشنهاد داد که خواهان ارتقاء شغلی است.

مثال:

He suggested hintedly that he wanted a promotion.

معنی فارسی کلمه hintedly

: معنی hintedly به فارسی

به طور غیرمستقیم یا مبهم اشاره کردن به چیزی.