معنی فارسی hissy

B1

واکنش عصبی یا ناراحت‌کننده‌ای که معمولاً به صورت فریاد یا ناله است.

A sudden and angry outburst, often in a childlike manner.

example
معنی(example):

وقتی گربه سگ را دید، دچار hissy fit شد.

مثال:

The cat had a hissy fit when it saw the dog.

معنی(example):

فریاد ناگهانی او همه را در مهمانی شگفت‌زده کرد.

مثال:

Her hissy outburst surprised everyone at the party.

معنی فارسی کلمه hissy

: معنی hissy به فارسی

واکنش عصبی یا ناراحت‌کننده‌ای که معمولاً به صورت فریاد یا ناله است.