معنی فارسی histochemically
B1به شیوهای که با استفاده از رنگآمیزی و تکنیکهای هیستوشیمیایی انجام شود.
In a manner relating to the study of tissues and their chemical properties.
- ADVERB
example
معنی(example):
نمونهها به صورت هیستوشیمیایی آماده شدند تا مشاهده بهتری داشته باشند.
مثال:
The samples were prepared histochemically for better observation.
معنی(example):
نمونههایی که به صورت هیستوشیمیایی تحلیل شدهاند، بینشهایی در مورد عملکردهای سلولی ارائه میدهند.
مثال:
Histochemically analyzed samples provide insight into cellular functions.
معنی فارسی کلمه histochemically
:
به شیوهای که با استفاده از رنگآمیزی و تکنیکهای هیستوشیمیایی انجام شود.