معنی فارسی hit-man

B1

شخصی که به طور غیرقانونی برای انجام قتل استخدام شده است.

A person hired to commit murder, typically for payment.

example
معنی(example):

در فیلم‌ها، یک آدمکش معمولاً یک پس‌زمینه پیچیده دارد.

مثال:

In movies, a hit-man often has a complex backstory.

معنی(example):

داستان حول یک آدمکش که سعی در فرار از گذشته‌اش دارد می‌چرخد.

مثال:

The story revolves around a hit-man trying to escape his past.

معنی فارسی کلمه hit-man

: معنی hit-man به فارسی

شخصی که به طور غیرقانونی برای انجام قتل استخدام شده است.