معنی فارسی hmo

B1

سازمان مدیریت بهداشت، نوعی بیمه سلامتی که خدمات بهداشتی را برای گروهی از افراد فراهم می‌کند.

Health Maintenance Organization, providing managed health care.

example
معنی(example):

HMO خدمات بهداشتی را برای اعضای خود پوشش می‌دهد.

مثال:

The HMO covers health services for its members.

معنی(example):

پیوستن به HMO یک انتخاب هوشمندانه در زمینه سلامت است.

مثال:

Joining the HMO is a smart health choice.

معنی فارسی کلمه hmo

: معنی hmo به فارسی

سازمان مدیریت بهداشت، نوعی بیمه سلامتی که خدمات بهداشتی را برای گروهی از افراد فراهم می‌کند.