معنی فارسی hoggishly

B1

به شکلی خودخواهانه و بدون توجه به دیگران عمل کردن.

In a manner that is greedy or selfish.

example
معنی(example):

او به طور هاگی، تمام شکلات‌ها را برای خود برداشت.

مثال:

He behaved hoggishly by taking all the candy for himself.

معنی(example):

او به طور هاگی از به اشتراک گذاشتن اسباب‌بازی‌هایش با کسی خودداری کرد.

مثال:

She hoggishly refused to share her toys with anyone.

معنی فارسی کلمه hoggishly

: معنی hoggishly به فارسی

به شکلی خودخواهانه و بدون توجه به دیگران عمل کردن.