معنی فارسی hoicks

B1

بالا کشیدن یا به شکلی ناگهانی و سخت چیزی را جابجا کردن.

To lift or pull something with effort, typically suddenly.

verb
معنی(verb):

To play such a shot.

معنی(verb):

To lift (a heavy object) carelessly; hoist.

معنی(verb):

To throw something out.

معنی(verb):

To spit.

example
معنی(example):

او توپ را با تلاش زیاد بالا می‌برد.

مثال:

He hoicks up the ball with great effort.

معنی(example):

او طناب را بالا کشید تا قایق را بکشد.

مثال:

She hoicked the rope to pull the boat.

معنی فارسی کلمه hoicks

: معنی hoicks به فارسی

بالا کشیدن یا به شکلی ناگهانی و سخت چیزی را جابجا کردن.