معنی فارسی hol
B1محل یا فضایی بیصدا و آرام و مطبوع، معمولاً در طبیعت.
A quiet, peaceful space often found in nature.
- NOUN
example
معنی(example):
هول آرام و صلحآمیز بود و پر از درختان سبز بود.
مثال:
The hol was quiet and peaceful, filled with green trees.
معنی(example):
ما از وقتمان در هول در حین پیکنیک لذت بردیم.
مثال:
We enjoyed our time at the hol during the picnic.
معنی فارسی کلمه hol
:
محل یا فضایی بیصدا و آرام و مطبوع، معمولاً در طبیعت.