معنی فارسی hold someone to bail

B2

نگه‌داشتن کسی تا زمانی که وثیقه معین شود.

To keep someone in custody until they can provide bail.

example
معنی(example):

قاضی تصمیم گرفت او را به وثیقه نگه دارد.

مثال:

The judge decided to hold him to bail.

معنی(example):

آنها باید او را تا محاکمه به وثیقه نگه دارند.

مثال:

They must hold her to bail until the trial.

معنی فارسی کلمه hold someone to bail

: معنی hold someone to bail به فارسی

نگه‌داشتن کسی تا زمانی که وثیقه معین شود.