معنی فارسی hold the stage

B2

در رابطه با داشتن توجه و عملکرد خوب در یک نمایش یا اجرا.

To command the audience's attention effectively during a performance.

example
معنی(example):

او برای اجرا اصلی صحنه را در دست خواهد گرفت.

مثال:

He will hold the stage for the main performance.

معنی(example):

بازیگر می‌داند چگونه با اعتماد به نفس صحنه را در دست بگیرد.

مثال:

The actor knows how to hold the stage confidently.

معنی فارسی کلمه hold the stage

: معنی hold the stage به فارسی

در رابطه با داشتن توجه و عملکرد خوب در یک نمایش یا اجرا.