معنی فارسی holidaymaker

B1

مسافر تعطیلات به فردی اطلاق می‌شود که به منظور تفریح و استراحت به تعطیلات می‌رود.

A person who is on vacation, especially one who travels for leisure.

noun
معنی(noun):

Someone who is on holiday

مثال:

The beaches were crowded with holidaymakers.

example
معنی(example):

مسافر تعطیلات از زمان خود در استراحتگاه لذت برد.

مثال:

The holidaymaker enjoyed their time at the resort.

معنی(example):

هر مسافر تعطیلاتی برای سفر هیجان زده بود.

مثال:

Every holidaymaker was excited for the trip.

معنی فارسی کلمه holidaymaker

: معنی holidaymaker به فارسی

مسافر تعطیلات به فردی اطلاق می‌شود که به منظور تفریح و استراحت به تعطیلات می‌رود.