معنی فارسی holm
B1 /hoʊm/جزیرهای کوچک و معمولاً سرسبز که در دریا یا آب شیرین قرار دارد.
A small island, particularly in a river or lake.
- noun
noun
معنی(noun):
(obsolete outside dialectal) The holly.
معنی(noun):
A common evergreen oak of Europe, Quercus ilex; the holm oak.
example
معنی(example):
هلم یک جزیره کوچک در یک رودخانه یا دریاچه است.
مثال:
A holm is a small island in a river or lake.
معنی(example):
ما در یک هلم که توسط آب احاطه شده بود کمپ کردیم.
مثال:
We camped on a holm surrounded by water.
معنی فارسی کلمه holm
:
جزیرهای کوچک و معمولاً سرسبز که در دریا یا آب شیرین قرار دارد.