معنی فارسی homeloving

B1

محبت و تعلق به خانه و خانواده، جایی که احساس راحتی و امنیت می‌کنید.

An affectionate disposition towards one's home and family, where one feels comfort and security.

example
معنی(example):

او نگرش عشق به خانه دارد و خانواده‌اش را عزیز می‌شمارد.

مثال:

She has a homeloving attitude and cherishes her family.

معنی(example):

طبیعت عشق به خانه او را وادار می‌کند که از گذراندن زمان در خانه لذت ببرد.

مثال:

His homeloving nature makes him enjoy spending time at home.

معنی فارسی کلمه homeloving

: معنی homeloving به فارسی

محبت و تعلق به خانه و خانواده، جایی که احساس راحتی و امنیت می‌کنید.