معنی فارسی homeostatically
B2به روش یا شیوهای که به حفظ ثبات داخلی کمک میکند، اشاره دارد.
In a manner that maintains stable internal conditions within biological systems.
- ADVERB
example
معنی(example):
بدن به طور هومئوستاتیک عمل میکند تا با تغییرات محیطی سازگار شود.
مثال:
The body functions homeostatically to adapt to environmental changes.
معنی(example):
سیستمهای مدیریت شده به صورت هومئوستاتیک برای تعادل اکولوژیکی حیاتی هستند.
مثال:
Homeostatically managed systems are vital for ecological balance.
معنی فارسی کلمه homeostatically
:
به روش یا شیوهای که به حفظ ثبات داخلی کمک میکند، اشاره دارد.