معنی فارسی homesteader

B1

شخصی که زمین را تصرف می‌کند و در آن زندگی می‌کند، معمولاً برای کشاورزی.

A person who settles on and cultivates land, often under a government program.

example
معنی(example):

جستجوگر خانه سخت کار کرد تا زمین خود را پرورش دهد.

مثال:

The homesteader worked hard to cultivate his land.

معنی(example):

بسیاری از جستجوگران خانه به دنبال فرصت‌های جدید در غرب بودند.

مثال:

Many homesteaders sought new opportunities in the west.

معنی فارسی کلمه homesteader

: معنی homesteader به فارسی

شخصی که زمین را تصرف می‌کند و در آن زندگی می‌کند، معمولاً برای کشاورزی.