معنی فارسی hometime

B1

زمانی که آدم به خانه می‌رسد یا به هنگام پایان یک روز کاری به خانه می‌رود.

The time for returning home, often after work or an outing.

noun
معنی(noun):

The time when pupils go home at the end of the school day.

example
معنی(example):

وقت خانه است! بیایید به راحتی‌های خانه برگردیم.

مثال:

It's hometime! Let's get back to the comforts of home.

معنی(example):

پس از یک روز طولانی در محل کار، بالاخره وقت رفتن به خانه است.

مثال:

After a long day at work, it's finally hometime.

معنی فارسی کلمه hometime

: معنی hometime به فارسی

زمانی که آدم به خانه می‌رسد یا به هنگام پایان یک روز کاری به خانه می‌رود.