معنی فارسی homeward-bound
B2به معنای در حال حرکت به سمت خانه یا مقصد اصلی است.
Bound for home; on the way home.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
مسافران قطار به سمت خانه میروند.
مثال:
The passengers on the train are homeward-bound.
معنی(example):
من همیشه وقتی به سمت خانه میروم احساس خوشحالی میکنم.
مثال:
I always feel happy when I'm homeward-bound.
معنی فارسی کلمه homeward-bound
:
به معنای در حال حرکت به سمت خانه یا مقصد اصلی است.