معنی فارسی homogeneate
B1یکنواخت کردن، فرایند مخلوط کردن مواد به گونهای که هیچ بخش مجزایی وجود نداشته باشد.
To make uniform or similar in composition.
- VERB
example
معنی(example):
برای یکنواخت کردن مواد، آنها را کاملاً مخلوط کنید.
مثال:
To homogeneate the ingredients, blend them thoroughly.
معنی(example):
سرآشپز تصمیم گرفت طعمها را برای یک غذای بهتر یکنواخت کند.
مثال:
The chef decided to homogeneate the flavors for a better dish.
معنی فارسی کلمه homogeneate
:
یکنواخت کردن، فرایند مخلوط کردن مواد به گونهای که هیچ بخش مجزایی وجود نداشته باشد.