معنی فارسی homologised
B1واژهای که به توصیف فرایند شناسایی یا تطبیق ساختارهای مشابه در زیستشناسی اشاره دارد.
The past tense form of homologize, referring to the process of establishing homology.
- verb
verb
معنی(verb):
To make something homologous.
معنی(verb):
To become homologous.
example
معنی(example):
دانشمند ژنها را در نمونه همولوژ کرده است.
مثال:
The scientist homologised the genes in the sample.
معنی(example):
در تحقیقات خود، پروتئینهای مختلف را همولوژ کردند.
مثال:
In their research, they homologised various proteins.
معنی فارسی کلمه homologised
:
واژهای که به توصیف فرایند شناسایی یا تطبیق ساختارهای مشابه در زیستشناسی اشاره دارد.